خداجونم نمى دونم تو ام منو تنها گذاشتى يا نه....
خداجونم نگاه كن ببين چقدر دلم گرفته...
ديگه همدمم شده يه تيكه كاغذ...آخه چقدر دل كاغذ از سرنوشت تلخ و سرد من بشكنه...؟؟؟
چقدر دلتنگى هامو توى قلب كاغذن دفن كنم....؟؟؟
خداجون تو كه ميخواستى يه روزى اونو ازم بگيرى پس چرا يه روزى منو با اون آشنا كردى..؟؟؟
چرا گذاشتى دوسش داشته باشم ...؟؟؟
چرا گذاشتى بهش دل ببندم...؟
چرا قلبمو دادم به اون...؟؟؟
چرا الان تنهام...؟؟؟
چرا اونو ازم گرفتى...؟؟؟
چرا...؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: